مرا ببخش ای سراسر گناه نا بخشودنی
که ترا به جای همه دوست داشتم
و هر روز به خاطر خوبی هایم
از تو پوزش می طلبیدم !
و دروغ هایت را که به اندازه ریگهای
بیابان بود
شانه بالا می انداختم با نجابت گله آهوان نگاهم!
مرا ببخش که ترا نبخشیدم
اما هر روز برایت یک بشقاب اضافه
یک استکان چای داغ یک روزنامه
یک نان تازه
روبروی بغضم... جلوی صندلی خالی تو می چیدم !
و در آسانسور به دروغ ادکلنت را می پاشیدم
تا همسایه بپرسد
همسرتان اهل گندمزار است !؟
مرا ببخش که پرهایی که به من
برای پرواز دوباره ام بخشیدی
فروختم و برای گنجشکانت دانه خریدم
کنج قفس ماندم و ذره ذره یاد ترا
در خاطراتم کشتم..
ای آخرین معجزه وارونه من
مرا ببخش برای بیداری و پشیمانی دیر هنگامت
آن هنگام که دیگر یادم نیست کلید را
به کدام سمت در برای استقبالت بچرخانم
مرا ببخش ... چون من عوض شده ام
و جایت دیگر خالی نیست
21109 بازدید
15 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
44 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian